دنبال تيشه ام، مي دانم روزهايي در راه است كه بايد بكوبم به هرچه هست و نيست و هركه هست و نيست، كه بروم ...
دنبال هم زبانم، تا بار اين سنگيني را با او در ميان بگذارم كه به مرز انفجار رسيده
و ندانم ها و نمي دانم ها به اوج ...
يكي به من كمك كند ........... چگونه جمع اش كنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چقدر نفس كشيدن سخت شده !
چشم هايم را مي بندم و باز هم لذت مي برم .
و به شعار هميشگي ام كه زندگي در حال است فكر ميكنم !
پ . ن 1: من جديدا" به شدت با تقدير و سرنوشت مخالف شدم ولي خودم رو بد جوري به سرنوشت سپردم !!!
پ . ن 2: يكي به من بگه اول آشنايي هست بعد عشق يا اول عشق بعد آشنايي؟ اصلا" عشق هست؟
دنبال هم زبانم، تا بار اين سنگيني را با او در ميان بگذارم كه به مرز انفجار رسيده
و ندانم ها و نمي دانم ها به اوج ...
يكي به من كمك كند ........... چگونه جمع اش كنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چقدر نفس كشيدن سخت شده !
چشم هايم را مي بندم و باز هم لذت مي برم .
و به شعار هميشگي ام كه زندگي در حال است فكر ميكنم !
پ . ن 1: من جديدا" به شدت با تقدير و سرنوشت مخالف شدم ولي خودم رو بد جوري به سرنوشت سپردم !!!
پ . ن 2: يكي به من بگه اول آشنايي هست بعد عشق يا اول عشق بعد آشنايي؟ اصلا" عشق هست؟