۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

اين روز ها ميان ترم ها مثل دونه هاي برف از آسمون مي ريزه رو سرمون

من اصلا نمي دونم چرا بايد تو اين دانشگاه نكبتي پاي درس هاي اين رشته ي لعنتي نشست ؟!
اصلا" چرا آدم بايد مخش رو از كلي مغولات و مسائل پيچ در پيچ كه براي زندگي اش هيچ فايده اي نداره پر كنه و همراه كلي شب زنده داري براي اين اراجيف تا شايد حافظه كوتاه مدت ياري بده و ته ذهنيتي از نگاره هاي كتاب هاي قطور درسي در تتمه ي مخيله ي آكبندش باقي بمونه تا شايد نيمه برگه ي امتحاني سياه بشه و نصفه نمره ي كافي براي پاس كنندگي با كلي التماس از استاد گرفته بشه !!!
من كه مثل هميشه عقيده محكم و پا برجا و جواب دهنده ي خودم رو مبني بر عمل مستحب تقلب دارم و دارم .
كه گوش شيطون كر تا حالا جواب داده ولي خوب فكر كنم امتحان هاي پايان ترم پيش شيطون يكبار شنيد و چشمتون دور (كه البته دور بود، شايد بهتر بگم كور كه روز بد نبينه) برگه ي تقلب رو به انضمام برگه ي امتحاني از ما گرفتند و 0.25 زيباي تاريخي همراه تائيديه استاد در كارنامه ي اينجانب ثبت شد كه البته مفتخرم در دوران دانشجويي ام همچين سعادتي نصيبم شد(كه نصيب هيچ كدومتون نشده و كلي دلتون بسوزه، آخه كلاس داره) .
به نظر من يك صفر به چند تا بيست مي ارزه اونم همچين بيست مفت و مجاني و خوشمزه !
راحت زندگي كن، هميشه زندگي كن ...
پ ن : نكته اخلاقي متن كه آويزه گوشتون كنيد
مومن از ريسمون سياه و سفيد مي ترسه، نه ببخشيد، مار گزيده از يك سوراخ 2بار گزيده نمي شه !!!

۱۲ نظر:

  1. من هم کاملا موافقم . بعده کلی شب بیداری تا صبح بعد هنک کردن . با همه مطالب پیچ در پیچ تنها راه یک یاد آوری کوچیک برای سره جلسه و یا کمی مشورت با دوستان راهی دیگه ای نیست !!
    هست !؟

    پاسخحذف
  2. پيش از شروع هر كاري از خودتان بپرسيد: انجام دادن يا ندادن اين كار چه تاثيرات بلندمدتي بر زندگي من خواهد داشت؟

    پاسخحذف
  3. dastet vase man be neveshtan nemiraft !!!!! na inke kasi zang zade

    کاشکی شعر مرا میخواندی ....! کسی میگفت کاشکی شعر مرا میخواندی ...راستی چه خوب گفت ! اگر تو شعر مرا میخواندی و مرا با ذره بین موشکافانه خود میدیدی شاید بهتر میدانستی که گاه و بیگاه باید شعر مرا بخوانی ... لحظه خوبیست ... اذان ... خواستم بخوانی تا بدانی من همانی نیستم که تو اندیشیده ای و ای کاش ما میتوانستیم یکدیگر را بشناسیم . تنها همین را می توانم به تو بگویم که در میان انبوه آگاهی و ناآگاهی خویش غوطه ور نباش . خوبتر نگاه کن ، بین این همه حتما شاخهای هست که نشان از میوه دانایی داشته باشد ... تا تو خویش را پیدا نکنی یقینا من نخواهم ترا یافت ... تا تو عاشق نباشی من ترا اگر هم بتوانم عاشق نخواهم کرد ... عشق گذر آرام آفتاب و سایه است ... زیادی به ترس اهمیت داده اند می دانی ؟ ترس تنها یک تصور است ... مراقب باش بازنده نشوی
    sadegh

    پاسخحذف
  4. روز بهم گفت: می خوام باهات دوست بشم.اخه میدونی من اینجا خیلی تنهام.... بهش لبخند زدم و گفتم: اره میدونم. فکر خوبیه . منم خیلی تنهام.... یه روز دیگه بهم گفت: می خوام تا ابد باهات بمونم. اخه میدونی من اینجا خیلی تنهام.... بهش لبخند زدم و گفتم: اره میدونم. فکر خوبیه. منم خیلی تنهام.... یه روز دیگه بهم گفت: می خوام برم یه جای دور.جایی که هیچ مزاحمی نباشه. وقتی همه چیز حل شد تو هم بیا اونجا. اخه میدونی من اینجا خیلی تنهام.... بهش لبخند زدم و گفتم: اره میدونم. فکر خوبیه. منم خیلی تنهام.... یه روز تو نامه برام نوشت: من اینجا یه دوست پیدا کردم. اخه میدونی من اینجا خیلی تنهام.... براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم: اره میدونم.فکر خوبیه. منم خیلی تنهام.... یه روز دیگه تو نامه برام نوشت: من قراره با این دوستم تا ابد زندگی کنم. اخه میدونی من اینجا خیلی تنهام.... براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم: اره میدونم .فکر خوبیه . منم خیلی تنهام.... حالا دیگه اون تنها نیست و از این بابت خوشحالم و چیزی که بیشتر از اون خوشحالم میکنه اینه که هنوز نمیدونه که من خیلی خیلی تنهام!!!!!!صادق

    پاسخحذف
  5. sadegh
    ino bekhon
    http://baroooni1364.blogfa.com/post-22.aspx

    پاسخحذف
  6. سلام رفیق. روزهای دانشگاهم روزهای غریبیه. مثل باد می گذره. ولی از اولش هم مزخرف. سروکله زدن با یه مشت آدم مزخرف دیوانه ککنده است.
    راستی آپم رفیق

    پاسخحذف
  7. امتحان چیز بدی ست
    تقلب اما نه
    به شرطی که آدم مجبور نباشد همیشه منبع باشد!

    پاسخحذف
  8. چقدر حسمون از درسو دانشگاه شيبه همه.من اگه يه رشته اي مي خوندم كه دلم مي خواست شايد اين جوري نمي شد.ولي نمي دونم چرا هيچ وقت نتونستم تقلب كنم

    پاسخحذف
  9. مبارک باشه صفر گرفتنتون :دی

    پاسخحذف
  10. ey baba man k az dars o daneshgah khosham miyad

    akhe man teacheram

    پاسخحذف