شنيدني نيست، ديدني هم نيست!
سرم درد مي كند، مثل نفس كشيدن شده،هر جا و هر سا عت با من است، گاهي قلبم تير مي كشد، بغضي هميشه خفه ام مي كند .
خوابم كه خيلي جالب شده، نمي دانم ولي فكر كنم اصلا" نمي خوابم، بيدار كه مي شوم نفسم در نمي آيد، سنگيني درد بيدارم مي كند، سياه، بنفش تيره، سرمه اي، نيلي ... رنگ هاي طلوع را از بر شده ام .
نه، دارم ديوانه مي شوم؟؟؟
نه، ديوانه هستم، دلم ديوانگي مي خواهد، دلم جنون مي خواهد، دلم خنده هاي ابلهانه مي خواهد ...
من شاد ترين دختر روي زمينم، بي خود نيست كه هميشه لبخندي به لب دارم .
ولي نمي دانم چرا يك خنجر مي خواهم، براي دريدن دل همه ي آدمها!
سرم از درد مي تركد ...
دلم مي خواهد از همه دور باشم، دلم نمي خواهد با كسي صحبت كنم، دلم مي خواهد كسي باشد كه بتوانم با او صحبت كنم !!!
دلم يك آرزوي كوچك مي خواهد، يك اميد، يك هدف ...
دلم نمي خواهد نفس بكشم، نمي خواهم راه بروم، هر روز 3 وعده زهر مار كوفت كنم و 5 وعده كلاغ پر روم، نگران بليط اتوبوسم باشم يا جزوه هاي تلنبار شده ...
من به دنبال چيز ديگري مي گردم .
جواب سوالاتم، علت دل گرفتگي ها و دل تنگي هايم!!!
به من حسادت كنيد، بايد اين درد را كشيد تا انسان شد .
چاره اي نمي جويم، من در اعماق اين عذاب شادم !
سرم درد مي كند، مثل نفس كشيدن شده،هر جا و هر سا عت با من است، گاهي قلبم تير مي كشد، بغضي هميشه خفه ام مي كند .
خوابم كه خيلي جالب شده، نمي دانم ولي فكر كنم اصلا" نمي خوابم، بيدار كه مي شوم نفسم در نمي آيد، سنگيني درد بيدارم مي كند، سياه، بنفش تيره، سرمه اي، نيلي ... رنگ هاي طلوع را از بر شده ام .
نه، دارم ديوانه مي شوم؟؟؟
نه، ديوانه هستم، دلم ديوانگي مي خواهد، دلم جنون مي خواهد، دلم خنده هاي ابلهانه مي خواهد ...
من شاد ترين دختر روي زمينم، بي خود نيست كه هميشه لبخندي به لب دارم .
ولي نمي دانم چرا يك خنجر مي خواهم، براي دريدن دل همه ي آدمها!
سرم از درد مي تركد ...
دلم مي خواهد از همه دور باشم، دلم نمي خواهد با كسي صحبت كنم، دلم مي خواهد كسي باشد كه بتوانم با او صحبت كنم !!!
دلم يك آرزوي كوچك مي خواهد، يك اميد، يك هدف ...
دلم نمي خواهد نفس بكشم، نمي خواهم راه بروم، هر روز 3 وعده زهر مار كوفت كنم و 5 وعده كلاغ پر روم، نگران بليط اتوبوسم باشم يا جزوه هاي تلنبار شده ...
من به دنبال چيز ديگري مي گردم .
جواب سوالاتم، علت دل گرفتگي ها و دل تنگي هايم!!!
به من حسادت كنيد، بايد اين درد را كشيد تا انسان شد .
چاره اي نمي جويم، من در اعماق اين عذاب شادم !
سلام عزیزم نمیدانم چه بگویم؟ فقط همین را میگویم که اگر اطرافت را بنگری کسی را خواهی یافت که دوست دارد حرفهایت وتمام درد دلهایت را با جان دل گوش دهدو با تو سخن بگوید.البته اگر لایق باشم. منتظر نوشتهای بعدیت هستم.
پاسخحذفey baba che heyf mishe ke nemitunam zud zud matalebo bekhunam.
پاسخحذفkheili khube ke adam ehsasesho bge
neveshtehat jalebe, gheire mamuli, va tarahom angiz.
سلام
پاسخحذفچه همه نوشته
قشنگ بودند.
MAN ASLAN BARAYE TARAHOME KASI NEMINEVISAM
پاسخحذفHAMEYE HARFAYE DELAME
KHODETUN RO MOAREFI KONID VA MAMNUN BARAYE INKE MIKHUNID VA NAZAR MIDID
VALI MAN TARAHOM AMIZ NEMINEVISAM!!!!!!!!!!!!!
با سلام
پاسخحذفچکیده عزیز اون موقعی که این سریال خانه سبز پخش میشد من 5 سال از شما بزرگتر بودم و طبیعیه که خاطرات بیشتری تو ذهنم مونده باشه. من سه چهار تا پست دیگه هم درباره خانه سبز دارم. این آخری دقیقا از همون اول سریال برداشته شده. گوش میدادم و مینوشتم. یه جورایی تقلب! ولی صداشو در نیار.
موفق باشی. قشنگ مینویسی.