۱۳۸۸ خرداد ۱۳, چهارشنبه

از نوع سوم

اولش هيچي نمي فهمي، حتي دردي هم احساس نمي كني .
بعدش كه بهش فكر مي كني هيچي يادت نمياد .
يكي مي زني، يكي مي خوري .
تا حالا شده يك احساس پليد تو ذهنت ازت چيزي بخواد؟ به قول معروف شيطون گولت بزنه ؟!!!
آره، مي دوني يك كاري غلطه ولي يهو مي خواي انجامش بدي !
مثل يك برخورد فيزيكي ...
يك كم كه مي گذره دردش شروع مي شه، شايد اگه زياد باشه گريه ات بگيره، نمي توني بخوابي، ورم مي كنه، واي، به اندازه ي يك تخم مرغ !!!
پا مي شي خودتو تو آينه نگاه مي كني، زير چشت يك بادمجون در اومده، بنفش و سبز .
اون بيچاره هم رو بازوش اندازه اندازه يك نعلبكي كبود شده !!!
پ ن: به نفعتونه بر خورد فيزيكي رو با هم جنس تون انجام بديد كه صدمه تقريبا" برابر باشه !!!

۶ نظر:

  1. سلام عزیزم. خدا بد نده!!!حالا با کی دعوات شده؟کمک خواستی من هستم.(sh)

    پاسخحذف
  2. bahal bud; manam delam barkhord mikhad

    پاسخحذف
  3. che khashen

    ye kam latif tar 2khtar joon

    neveshtat qashange
    afarin

    پاسخحذف
  4. سلام احسنت با این جمله ای که در ارتباط با محمود گفتی خیلی حال کردم.

    پاسخحذف
  5. akh jun dava;ma ham hastim

    پاسخحذف
  6. سلام چکاوک عزیز
    مرسی که اومدی و خوندیم...
    نه ممکن نیست به گوشش برسه و اگه برسه هم براش مهم نیست که من باشم یا نباشم... نمیدونه مرگ چیه ... بدون من هم نمیمیره ... اصلا مهم نیستم[نیشخند]
    یاد گرفتم در هر شرایطی بخندم ... وقتی میدونم براش هیچ اهمیتی ندارم میخندم...[خنده][خنده] اینم یه نوعشه دیگه...[ناراحت]

    پاسخحذف