توي بغلم گرفتمش و محكم فشارش دادم .
اشك هام بي اراده ميومد و تمام آرايشم رو كه اونشب براش كلي پول خرج كرده بودم رو صورتم جاري مي كرد .
جلوي اون همه آدم ابرو ريزي بود، مي دونم، همه خنديدند و گفتند اشك شوق !!!
نمي دونم وقتي يكي داره مي ره كجاش خوشحالي داره ...
نه، نه، اشك شوق نبود .
توي لعتني كه هيچي نمي فهميدي ...
حتي منو با اون صورت سرخ و سياه نديدي .
فقط مي خنديدي و نگاهت به اون احمق مثل خودت بود .
بعدشم رفتي با مهمونات عكس گرفتي ...
حالا هم كه گورتو گم كردي .
آخه بي معرفت از تو گله اي نيست منم مثل توام، جنس توام ...
آره مي دونم هممون بي معرفتيم !
از وقتي يادم مياد مي خواستم پسر باشم ...
از وقتي فهميدم جنسيت چيه ...
از وقتي اون دايي لعنتي پسرها رو، فقط پسرها رو، برد سوار هلي كوپترش كرد ...
از وقتي بهم گفتن تو اوج گرمياي تابستون خودمو تو مانتو و مقنعه سياه بپيچونم ...
از وقتي مامان از دوچرخه سواري منعم كرد ...
از وقتي واسه خودم آزادي رو معني كردم ...
ولي حالا گور باباي همه چي ...
هلي كوپتر، مقنعه، دوچرخه، آزادي ...
حالا مي دونم تو وجود دختر چيزي به نام معرفت نيست و تو فرهنگ لغاتش كلمه هايي مثل مرام و رفاقت وجود نداره .
مهم نيست مخاطبش چه جنسي باشه !!!
اول رفيق هاشو مي فروشه به پسر ها، بعد هم اون پسر رو به پسر هاي ديگه، يا اگه خيلي زور بزنه چند ماهي سر عشق قبلي اش مي مونه !
حداقل مي دونم پسرها يك تار موي رفيقاشون رو به صد تا دختر نمي دند هرچند واسه دخترجماعت ارزشي قائل نيستند .
چه مي شه كرد ...
آهاي تو، منم از همون قماشم، دلتو خوش نكن ...
اشك هام بي اراده ميومد و تمام آرايشم رو كه اونشب براش كلي پول خرج كرده بودم رو صورتم جاري مي كرد .
جلوي اون همه آدم ابرو ريزي بود، مي دونم، همه خنديدند و گفتند اشك شوق !!!
نمي دونم وقتي يكي داره مي ره كجاش خوشحالي داره ...
نه، نه، اشك شوق نبود .
توي لعتني كه هيچي نمي فهميدي ...
حتي منو با اون صورت سرخ و سياه نديدي .
فقط مي خنديدي و نگاهت به اون احمق مثل خودت بود .
بعدشم رفتي با مهمونات عكس گرفتي ...
حالا هم كه گورتو گم كردي .
آخه بي معرفت از تو گله اي نيست منم مثل توام، جنس توام ...
آره مي دونم هممون بي معرفتيم !
از وقتي يادم مياد مي خواستم پسر باشم ...
از وقتي فهميدم جنسيت چيه ...
از وقتي اون دايي لعنتي پسرها رو، فقط پسرها رو، برد سوار هلي كوپترش كرد ...
از وقتي بهم گفتن تو اوج گرمياي تابستون خودمو تو مانتو و مقنعه سياه بپيچونم ...
از وقتي مامان از دوچرخه سواري منعم كرد ...
از وقتي واسه خودم آزادي رو معني كردم ...
ولي حالا گور باباي همه چي ...
هلي كوپتر، مقنعه، دوچرخه، آزادي ...
حالا مي دونم تو وجود دختر چيزي به نام معرفت نيست و تو فرهنگ لغاتش كلمه هايي مثل مرام و رفاقت وجود نداره .
مهم نيست مخاطبش چه جنسي باشه !!!
اول رفيق هاشو مي فروشه به پسر ها، بعد هم اون پسر رو به پسر هاي ديگه، يا اگه خيلي زور بزنه چند ماهي سر عشق قبلي اش مي مونه !
حداقل مي دونم پسرها يك تار موي رفيقاشون رو به صد تا دختر نمي دند هرچند واسه دخترجماعت ارزشي قائل نيستند .
چه مي شه كرد ...
آهاي تو، منم از همون قماشم، دلتو خوش نكن ...
اما من هرگز از ته دل نخواستم پسر باشم . درسته گاهی میگم اگه پسر بودی فلان میشد و بهمان میکردی اما آخر و اولش فقط دوست داشتم دختر باشم .
پاسخ دادنحذفدخترای با معرفت نایاب نیستند کمیابن ! باید بگردی پیداشون کنی .
wow !
پاسخ دادنحذفعاشقتم دختر !!
میدونی چرا؟!
چون از اون قماشی هستی من خیلی وقته عضوشم :)
در مورد اون عشق بیرونی و ...
الان عشق و لغات مشابه همشون وسیله ایه واسه رسیدن به ارضای جنسی !
همین!
چقدر سخت میشه نظر داد !!!
پاسخ دادنحذف10 دفعه کد واد کردم
ممنون اومدي و نظر دادي، با اجازه فيدت رو مشترك شدم
پاسخ دادنحذفآره مي دونم هممون بي معرفتيم
پاسخ دادنحذفسلام چکاوک
پاسخ دادنحذفچی بگم والا
دخترایی که ما دیدیم همه با معرفتن
حالا شاید یه روز خودشون رو نشون دادن
ُسلام رفیق.
پاسخ دادنحذفدنیای غربیه. یه جورایی هممون حرامزاده شدیم.
باری زندگی تو این دنیا باید همهجور بازی رو بلد بود.
معبد رو بی خیال جای بهتر برا تعلیم سراغ دارم
زنده باشی رفیق
سلام چطوری تو؟ خوبی؟
پاسخ دادنحذفاین دوتا پستت رو سیو کردم سر فرصت می خونمشون .
قابل شما را نداشت
پاسخ دادنحذفسلام رفیق.
پاسخ دادنحذفآپم
sadegh
پاسخ دادنحذفبزرگ هایی می شناسم که زن بودند
پاسخ دادنحذفشاید حق با تو باشه اما هر عملی عکس والعملی داره نارو زدن نارو خوردن داره !!
پاسخ دادنحذفمن ترجیح می دم نامردی و دورویی ببینم اما نامرد نباشم ! (M)